روزانه ها با پسرم
سلام
دلم می خواد وبلاگم رو آپ کنم ولی نمی دونم چی باید بنویسم
بذار یه کم فکر کنم ببینم چی به ذهنم می آد
فقط پسرم حسابی بزرگ شده
شیطون شده
اصلا دلش نمی خواد یه جا بشینه
همش در حال ورجه و ورجه کردنه
خیلی حرف نمی زنه
ولی با راههای مختلف منظورش رو می رسونه
دیشب بهش می گم قورباغه می گه قورررررررررررررررر
با ته گلوش می که خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخو
بعد هم گلوش به خارش می افته و حسابی سرفه می کنه
بهش می گم سلام کن
کله اش رو به سمت پایین چند بار تکون می ده
از دست این وروجک کله یه منی رو تکون می ده ولی زبون یه مثقالی اش رو حرکت نمی ده
وقتی خودش رو لوس می کنه دو حالت داره
اولی سرش رو می گیره بالا و هموجوری راه می ره زیر چشمی هم نگاهت می کنه ببینه چه عکس العملی نشون می دی
دومی سرش رو کج می کنه، شصتش رو می زاره دهنش و می آد می افته توی بغلت و خودش رو توی بغلت مچاله می کنه
چقدر پراکنده نوشتم
نکته های اینطوری خیلی توی ذهنمه ولی نمی دونم چطوری سر همش کنم تا قابل خوندن بشه
خدا نگهدارش باشه الهی
خدا نگهدارش باشه الهی
سلام خانومی بچه ها تو این سن که دارن همه چیز رو یاد میگیرن خیلی بامزه میشن. نوشتن این جیزا خیلی جالبه و به نظرم اصلا پراکنده گویی نیست خدا حفظش کنه و همیشه خوش باشین[لبخند]
سلام خانومی بچه ها تو این سن که دارن همه چیز رو یاد میگیرن خیلی بامزه میشن. نوشتن این جیزا خیلی جالبه و به نظرم اصلا پراکنده گویی نیست خدا حفظش کنه و همیشه خوش باشین[لبخند]
سلام ققنوسم [قلب] اول اولش که این گل پسل قند عسلت رو یه ماچ آبدارش کن از قول من [ماچ] بعدشم به نظر من یه فایلی رو همیشه باز داشته باش که تا کوچکترین تغییرات عزیزدل رو توش بنویسی حتی کم اهمیت تریناشو... بعدش کمی اصلاح و کم و زیادشون کن و آماده برای آپ کردن مطمئنم اونقدر زیاد میشه که برای آپ کردن وقت کم بیاری عزیزم [قلب]
سلام عزیزم من دوباره برگشتم به وبلاگ سابقم تو بلاگفا.هر وقت وقت کردی آدرسم و تو لینکت عوض کن[ماچ]
یه جورایی هستی . انگار دلگیری . از نوشتنت به ذهنم رسید . کاش بگی تو دلت چی میگذره
اومدم باهات دعوا کنم ها دیدم آپ کردی. [بغل] منم خیلی با آپ کردن مشکل دارم. دلم هم نمی خواد حرف الکی بزنم. ببوس این گل پسرت [ماچ] حالش بهتره خدارو شکر.
سلام هرچی از این گل پسر بنویسی ما دوست داریم... باور کن خیلی دوستش دارم.
حسابی سرت رو گرم کرده گل پسری[ماچ]